نجمآبادی آغازگر جنبش قرآن پژوهی، توام با فهم فلسفی آن است
رضا صادقیان دانشجوی دکتری علوم سیاسی
عنوان: سنت اسلام نواندیش در ایران معاصر / نویسنده: سید محسن آل سیدغفور / سال نشر: چاپ اول، 1394/ ناشر: نشر رخداد نو.
کتاب «سنت اسلام نواندیش در ایران معاصر»، قبل از آنکه مجموعهای از مقالات پژوهشی، نوشتهای براساس دغدغههای شخصی و یا کتابی سفارشی توسط نهاد دولتی و یا فرهنگی باشد، پایاننامه مقطع دکتری نویسنده است (کتاب به دکتری داود فیرحی تقدیم شده است). برای کسانی که دستی برآتش تحصیلات تکمیلی در رشتههای علومانسانی و خصوصا علوم سیاسی داشته باشند خوب میدانند که گذراندن چنین مرحلهای و انتخاب موضوع پایاننامه بهسادگی انجام شدنی نیست، از طرفی هر فصل پایاننامه با دقتهای خاص استاد راهنما و مشاور بارها و بارها نیاز به ویرایش پیدا میکند تا ایرادهای احتمالی کمتر به خطوط نگارش درآمده راه یابد (فصل اول کتاب). پژوهشهای صورت گرفته در دوره دکتری، نیازمند چهارچوب تحلیلی است. دانشجو نمیتواند انبوهی از دادههای تاریخی، سیاسی و یا هر نوع اطلاعات دیگر را در پی هم آورد و نهایت با نوشتهای پایانی نتیجهگیری کند. در واقع، گام ابتدایی هر پایاننامهای یافتن، پردازش و پروراندن زاویه نگاهی است که از آن دریچه رویدادهای مورد نظر را مینگریم. صرف دیدن و مرور هزاران اتفاق و یا تحول فکری در صورتی که از روششناسی و چهارچوب نظری برخوردار نباشد، هر چیزی میتواند باشد الی پایاننامه دوره دکتری.
از چنین منظری، کتاب سنت اسلام نواندیش در ایران معاصر اثریست با رعایت تمام نکات پژوهشی. دارای چهارچوب نظری، تعریف مفاهیم استفاده شده و سیر تحول اندیشه اسلام لیبرال - نواندیش را از زمان شکلگیری تا اندیشههای مهدی بازرگان و شهید مطهری دنبال مینماید. نویسنده تلاش داد به جای پرداختن به اندیشه روشنفکران اسلام لیبرال در زمان حال، ریشههای فکری این تحول فکری را در میان اندیشمندان مسلمان نوگرا نشان دهد، اندیشمندانی که یا کمتر شناخته شدهاند و یا آنچنان در میان نوشتارهای تحلیلی درباره رویدادهای تاریخی نقش فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آنان چنان پررنگ جلوهگر شده که کمتر جایی برای بازنگری اندیشههای آنان فراهم آمده است. آلغفور کوشش مینماید ریشههای این تفکر را ترسیم نماید.
سنت اسلام لیبرال به چه معناست؟ ریشههای فکری چنین تفکری در چه دورهای و توسط چه شخصی آغاز میشود و سوالاتی دیگر درباره معنای مفاهیم را در فصول مختلف کتاب شاهد هستیم. نویسنده سنت اسلام لیبرال را حاصل مواجههی اسلام فقاهتی با سنت غربی و لیبرالی میداند.(ص 62) اساس فلسفی چنین نظری این است که همهی انسانها از خرد بهرهمندند، و خردمندی ضامن آزادی فردی است و فرد تنها در آزادی میتواند به حکم خرد چنان که میخواهد زندگی کند.(ص 43) ریشههای سنت اسلام لیبرال در نهضت مشروطه شکل میگیرد.(ص 71) نقش شیخ انصاری نیز در این پرورش فکری مهم مینماید؛ سنت فکری شیخ انصاری در اسلام فقاهتی زمینهای را فراهم میساخت تا اسلام فقاهتی معتقد به ولایت حداکثری فقیه، به حاشیه رانده شود. این خود مقدمه مناسبی برای شکلگیری سنت اسلام لیبرال فراهم میساخت.(ص 70)
از نگاه نویسنده کتاب آغاز شکلگیری سنت اسلام لیبرال را با رساله نائینی میتوان دانست.(ص 123) شاگرد آخوند خراسانی، به دلیل زیست در دورهای مشروطه، زمانهای که نیاز بود تا اندیشهای جدید از دل آموزههای دینی فهم گردد اقدام به نگارش رسالهای نمود، رساله نائینی تلاشی است در سازگار نمودن دین اسلام و به صورت خاص مذهب تشیع با اصول و مبانی سنت اسلام لیبرال.(ص 125) قبل از نائینی، میتوان از تلاشهای ملکمخان و مستشارالدوله نام برد، کتاب «یک کلمه» مستشارالدوله که جان بر سر اندیشه خویش نهاد کوششی برای آشتی دادن میان مفاهیم غربی و اسلامی است.(ص 82-84)
از میان اندیشمندانی که نویسنده کتاب به نقش فکری آنان میپردازد، جایگاه عالمانه نائینی در مقام مقایسه با دیگر متفکران سنت اسلام لیبرال متفاوتر است، آنچنان که بیش از 25 صفحه از کتاب به بررسی اندیشههای نائینی اختصاص یافته، اندیشهای که بنیان اسلام لیبرال را بنا نهاده و دیگران نیز براساس همان راه به بازخوانی متن مقدس رو آوردند. (ص 123-159) همفکران و ادامه دهندگان سنت شیخ انصاری و دفاع جریان فکری آنان از “ولایت اقلی” مهم مینماید، اما نائینی پایههای این تفکر را تئوریزه مینماید و از دل آن اندیشه سنتی جدید را بنا میگذارد. از همین رو، تفسیری که طرفداران “اسلام فقاهتی ولایت اقلی” همانند نائینی و طباطبایی از نقش روحانیون در سیاست ارایه میدهند، حوزه عرفی گسترش یافته و حوزهی شرع و دخالت آن در سیاست به شدت کاهش مییابد.(ص 129) نویسنده اهدافی را برای سنت اسلام لبیرال برشمرده است؛ هدفهایی که سبب میگردد بهتر به فهم اندیشه مخالفان و نفی کنندگان اسلام نواندیش پی ببریم، مخالفتهایی که گاه دامنهشان به نقد اندیشه باورمندان ختم میگردد و برخی مواقع میکوشد شخصیت فکری متفکران اسلام نواندیش را آماج حملات قرار دهد. اهداف سنت اسلام لیبرال؛ تحدید قدرت استبدادی و حکام سیاسی، بازخوانی دینی، راندن مفاهیم و آموزههای اقتداری از اسلام و به حاشیه راندن آن، احیا و برجستهسازی مفاهیمی که ناظر به مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی مسلمانان است.(ص 158)
از دیگر متفکران سنت اسلام لیبرال میتوان از شیخ هادی نجمآبادی نام برد. وی جزء نحله فلسفی است که در عین حال به قرآن نیز به عنوان مهمترین نصی که مهجور مانده توجه میکند.(ص 92) نجمآبادی آغازگر جنبش قرآن پژوهی، توام با فهم فلسفی آن است.(ص 98) جایگاه نجمآبادی و فهم فلسفی وی از متن مقدس را میتوان در دیگر متفکران سنت اسلام لیبرال مشاهده کرد. سید اسدالله خرقانی را باید جزو مکتب نجمآبادی به حساب آورد.(ص 183) در دوره پهلوی اول مهمترین مسئلهای که از دیدگاه روشنفکران و همچنین متفکران سازش دهندهی میان اسلام و سنت لیبرال مطرح میشد، نگاه انتقادی به فقه در زمینههای متفاوت بود.(ص 180) از این رو خرقانی تلاش دارد با فهم فلسفی به سراغ متون دینی برود، بر همین اساس با ترکیب دو واژه “دموکراسی اسلامی” میکوشد تا تفسیری جدید به دست دهد.(ص 196) نویسنده با نگاهی تاسفگونه مینویسد: مباحث خرقانی علیرغم جذابیب و همانی با استدلالات علی عبدالرازق در ایران مسکوت مانده و کمتر مورد توجه قرار گرفته است.(ص 202) خرقانی نیز همانند دیگر هفکران خویش در دورههای گذشته مورد بیمهری قرار میگیرد، ضرب و شتم و تبعید میشود و در نهایت همچون بنیانگذار سنت اسلام لیبرال از دنیای سیاست فاصله میگیرد.
بعد از بررسی اندیشه و افکار خرقانی، با اندیشههای شریعت سنگلجی آشنا میشویم. سنگلجی تلاش دارد فهم قرآن را براساس متن مقدس و سنت نبی فهم کند، این عمل در تضاد مستقیم با فهم اسلام فقاهتی قرار میگیرد. هژمون بودن سنت در اسلام فقاهتی، عملا حاشیهنشینی قرآن را در پی داشت.(ص 214) با این حال اندیشه کسانی که در چهارچوب اسلام فقاهتی قرار میگیرد سکوت نکرده و در نهایت سنگلجی را تکفیر میکنند.(ص 208) با فهم و اندیشهای فلسفی به سوی بازخوانی متن مقدس رفتن به سنگلجی ختم نمیگردد، آنگونه که با تمام تهدیدها و حملهها به اندیشههای نجمآبادی، خرقانی و سنگلجی طرفداران اسلام فقاهتی راه بهجایی نبردند. علامه طباطبایی گامی دیگر در فهم فلسفی قرآن برمیدارد. وی شاگرد آیتالله نائینی و اجازه اجتهاد از ایشان دارد و به جریان فلسفی دهه 1320 – 1340 میرسد.(ص 250) استدلالهای تفسیری علامه طباطبایی در شیوه نوین خویش، مشابه استدلالهای است که با خرقانی و شریعت سنگلجی آغاز شده و با طباطبایی و طالقانی ادامه مییابد.(ص 267) با این وجود چنین گرایشی نیز در زمان علامه با محدودیتهایی روبرو بود. فضای سنگین ضد فلسفی در حوزه علمیه، نه تنها آیتالله بروجردی را از فلسفه دور ساخته بود بلکه به آنجا رسانده بود که از علامه طباطبایی بخواهد به تدریس فلسفه پایان دهد.(ص 252)
روش نوین علامه حاوی نکاتی است، وی فیلسوفی است که نه تنها از به کارگیری عقل در فهم قرآن هراسی ندارد بلکه به نقد سنت تفسیری در میان مسلمانان میپردازد که بهای تمسک به حدیث و احادیث، عقل را در این فرآیند گوشه نشین و منزوی ساختهاند.(ص 269) راهی که علامه طی مینمود بدون هزینه نماند، همچون همفکران دیگر خود که در گذشتهای نه چندان دور تکفیر شده بودند طباطبایی نیز از سوی برخی از علمای نجف تکفیر شد.(ص 270) به بیانی دیگر، هر کدام از متفکران جریان سنت اسلام نواندیش - لیبرال در زمانهای مختلف از سوی جریان فکری اسلام فقاهی مورد بیمهری و کینه قرار گرفتند، آنان همزمان تلاش داشتند تفسیری نوین و کاربردی از متن مقدس و آموزهای دینی به دست دهند تا پاسخگوی نیاز مسلمانان در دنیای جدید باشد و از سویی دیگر خویشن را یکه و تنها میدیدند. نویسنده باور دارد شماری از سخنرانان حسینیه ارشاد، شریعتی، شهید مطهری، مهدی بازرگان و دیگران نیز در قوام یافتن فکر اسلام نواندیش نقش داشتهاند. آلغفور بعد از بررسی رویدادهای ابتدای دهه 40 مینویسد: با شکلگیری نهضت آزادی، در این تاریخ سنت اسلام لیبرال “نهادینه” شد و بسط و گسترش هر چه بیشترش از آن تاریخ به بعد میسر شد.(ص 329)
تمامی متفکران سنت اسلام نواندیش در ایران معاصر دغدغه پاسخگویی به نیازهای زمانه را دارند، نیازهایی که با تحولات جدید در جامعه سرباز میزند و خواستار جواب و پاسخی نو و کارآمد میگردد، دغدغه آنان زیست در دنیای پیش روست، جهانی که تغییر یافته و مسلمانان را با دغدغههای جدیدی روبرو کرده است. متفکران اسلام نواندیش - لیبرال تلاش دارند تا ارتباطی میان آموزههای دینی و دنیای جدید برقرار سازند. آلغفور در بخش نتیجهگیری و بعد از نقد تفکر نویسنده کتاب «مشروطه ایرانی» می نویسد: این پژوهش بر این باور است که در مقابل الگوی جهان شمول و کلینگر که «اروپا محوری» را در دستور کار خود قرار میدهد، باید به «تفاوت»های تاریخی، سرزمینی و فرهنگی میان ایران و اروپا توجه داشت.(ص 353) توجهی که باعث شده جریان فکری اسلام نواندیش بکوشد تا با فهم این تفاوتها تفسیری متفاوت از اسلام فقاهتی به دست دهد.